نوشته شده توسط: الهه ناز
انواع و اندازه های مختلف نقاره در نقاط کشور وجود دارد
نقاره از دو طبل کاسه مانند درست شده که کاسه? بزرگتر صدای «بم» و کاسه کوچک صدای «زیر» میدهد. کاسههای نقاره را از مس یا سفال درست میکنند و روی آن پوست گاو یا گوسفند میکشند. برای نواختن ساز نقاره معمولاً آن را بر روی پایهای مخصوص سوار میکنند، در مجالس خانگی یا مشابه، ساز نقاره را بر روی قطعه فرشی قرار میدهند و با دو ترکه? نازک چوب بر روی آن میکوبند.
ساز نقاره یا ناقاره یک نوع ساز می باشد که در ایام قدیم هنگام جنگ آنرا می نواختند.نقاره انواع مختلفی دارد و در مناطق مختلفی از ایران بکار می رود مثل نقاره خطه شمال کشور ، نقاره سنندج ، نقاره فارس .
نقاره ساز ضربی به صورت طبل دوتایی است که سطح یکی از دیگری کوچکتر است
انواع و اندازه های مختلف نقاره در نقاط کشور وجود دارد:
نقاره شمال: از دو کاسه سفالین (یکی کمی کوچکتر از دیگری) تشکیل شده است.
این ساز را معمولا با دو چوب و گاه با دست می نوازند و قطر دهانه کوچک 16 و بزرگ 22 سانتی متر است.
نقاره کردستان: تقریبا به شکل بالا ولی بزرگتر است که آن را گاه به اسب می بندند و نوازنده سوار اسب آن را با دست می نوازد.
نقاره فارس: مانند دو تای قبلی جفت است ولی بزرگ تر از آنها و اختلاف زیادتری در اندازه های هر یک نسبت به دیگری( قطر دهانه شان 23، 37 سانتی متر است).
شکل آنها نیز خمره ای فشرده است. نقاره فارس برای ساختن نقاره های جدید، زمینه و مدل قرار گرفته است.
در قرون اولیه اسلامی، نقارهنوازی در دستگاه امیران و حاکمان ایرانی مرسوم بوده
تاریخچه ساز نقاره :
نقاره در زمانهای قدیم، هم در مواقع جنگ به کار میرفت و هم در مواقع صلح، به این معنی که به هنگام نبرد یک ساز رزمی محرّک و شورآفرین بوده که آن را بر کوهان شتر میبستند و نقاره چیها سوار بر شتر شده و در میدان جنگ مینواختند و در موقع صلح به عنوان یک ساز بزمی در سورها و میهمانیها، بر گردن میآویختند یا در محلهای معینی روی جایگاه قرار میدادند و مینواختند.
نقارهنوازی از عهد باستان در پایتخت و شهرهای مهم ایران مرسوم بوده و همه روزه پیش از طلوع و غروب آفتاب با نوبتنوازی خورشید را بدرقه و استقبال میکردند. ویلیامز جکسن نقاره زنی در وقت غروب آفتاب را یادگار دوران کهن آفتابپرستی میداند و مادام دیولافوا مینویسد:
نقارهچیان با آن کرنای بلند قبل از طلوع آفتاب و بعد از خروج آن در بالای عمارت نقارهخانه و به رسم نیاکان باستانی خود به آفتاب که بزرگترین نماینده قوای طبیعت است، سلام میدهند.
نقاره در زمانهای قدیم، هم در مواقع جنگ به کار میرفت و هم در مواقع صلح
در ایران پس از اسلام، آیین نقارهنوازی به اقتباس از گذشتگان در عهد خلفا و پس از آن در دوران سلسلههای ایرانی مرسوم شد، چنان که نظامی میگوید:
چار علم رکن مسلمانی است// پنج دعا نوبت سلطانی است.
در قرون اولیه اسلامی، نقارهنوازی در دستگاه امیران و حاکمان ایرانی مرسوم بوده، بانگ کوس و نقاره در نزدیکی سرای پادشاهی و دارالحکومه در اوقات معینی صبح و شام شنیده میشد. نقارهزنی در نقارهخانه، نوبتشاهی به شمار میرفته است و نقارهخانه به پایتخت حکومت اختصاص داشت و اولین نشانه تغییر حکومت، تصرف نقارهخانه بود.
فضل بن روزبهان خنجی در کتاب مهمان نامه بخارا، در حالات محمدخان شیبانی، سلطان ماوراءالنهرکه مشهد و ناحیه طوس را تصرف کرده بود، مینویسد:
«سلطان تصمیم گرفت به زیارت امام رضا برود، از این رو، با اعیان لشکر خود و قاضیان و محتشمان عازم مشهد گردید. من با گروهی قبلاً به مشهد رفتیم و در آن جا مراسم استقبال را فراهم کردیم. بر فوق بارگاه حضرت، محلّی که نقاره نوبت حضرت امام میزنند، جماعت نقاره چیان اردوی همایون و نفیرچیان ایستاده، مترصّد آن که چون موکب همایون برسد نقاره بکوبند و نفیر نوازند…»
نقارهنوازی از عهد باستان در پایتخت و شهرهای مهم ایران مرسوم بوده
از این متن معلوم میشود که در قرن نهم و دهم، نقاره نواخته میشده و جایی هم در بلندی برای نقارهزنها اختصاص داشتهاست.
در روزگاران پیشین، استفاده از شیپور و نقاره در دربار شاهان معمول بود و هر بامداد و شبانگاه، در کاخها و قصرها و محلهای اقامت حاکمان و امیران در شهرها و بیابانها نقاره میزدند و مردم را احضار یا مرخص میکردند و طبل نواختن و شیپور زدن، نشان حاکمیت و اقتدار شاهان بهشمار میرفتهاست.
در ایران، نواختن طبل و نقاره، تا زمان قاجاریه ادامه داشت و حاکمان هم در مراکز استانها به هنگام معینی از آن استفاده میکردند و در مناطق شرقی کشور حتی تا اوایل قرن حاضر نیز معمول بود.
فلسفه نقاره زدن
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته